شب یلداس ما داریم؟!!!!


میگه زنگ بزن به آقامون طوری که نفهمه من گفتم بهش بگو که امشب به مناسبت شب یلدا پاشین بیاین بریم فلان جا

انقدر تعجب کردم که نفهمیدم کِی گفتم باشه و اون قطع کرد

حالا از لایه های درونیِ من خبر داره ها! میدونه که سختمه ها! آخه من؟!!

من چجوری زنگ بزنم؟!

من انقد هول میشم که میفهمه این تماسِ من از قبل برنامه ریزی شده هست ک

اصن انقدر بدم میااااااااااااااااد از این لحظات ://///////

آخه مگه دوست پسر دوست دخترین با هم؟!!!!!

خب حرفاتونو بزنید به هم

خداوندا توبَه!


مدیر.


تا همین دیروز هرجا مینشستیم  مخِ ما را با اراجیف پر میکرده که این نظام حق ما را خورد و فلان و بهمان

حالا امروز که مدیر شده هرجا میشینه ایندفعه هی اراجیف سر میده که این نظام خوبه!!!

یکی نیس بهش بگه خب حالا که به خواسته ات رسیدی دیگه سکوت کن دیگه ، برفرض که ما فرق اراجیف های تو رو در آن زمان و این زمان متوجه نشدیم ، خداییش شبها که سرِت رو میذاری رو بالش و میری تو فکر تا خوابت ببره آیا خودت یه جوری نیستی از دستِ خودت؟ آیا با خودت نمیگی بالاخره من کدوم وَری هستم خب؟ آیا خودتو دوس داری؟!



+آیا من دیوونه ام؟ :|

+خداوندا توبَه





مامور گاز عزیزم!

همین چند دقیقه پیش داشتم تنها تو خیابون میامدم، سرم پایین بود و داشتم طبق معمول به ماجراهایِ خاله هام فکر میکردم( :D) که ییهو صدای یه آقایی اومد که گفت" "فراموش کردم قبض مامانبزرگت رو  بدم به بابات!  گذاشتم لای در، ببر با خودت"

+خونه مانبزرگم دقیقا رو به رویِ خونه ماست

تو دلم گفتم جاااان؟؟ سرم بلند کردم دیدم مامور گازه! :||||

ایشون یک آقای محترم سی و خرده ای ساله هستن که خیلی مهربونن! از اینجور آدما تو فیلما معمولا من میدیدم!

ایشون وقتی میان قبض رو تحویل میدن احوالپرسی خیلی گرم و صمیمی ای با همه دارن  به خصوص افراد مسن. دو تا مانبزرگم ایشون  رو میشناسن و دوسش دارن

من فقط یکبار در رو براشون باز کردم دیگه از اونوقت منو یادش مونده.کلا همه رو میشناسه و جالب اینجاست که همشهریمون نیس.حافظه بسیار قوی ای دارن!



انقدر دوست دارم کسانی رو که به قول معروف دل به کار میدن!

خودمم  جدیدا طی یک هدف گذاری (:D ) هی سعی میکنم هرکاری هرکاری بهم بدن درست و خوب انجامش بدم ولی خب بعضی وقتا نمیشه:/

خواستم از همین تریبون به مامور گاز اعلام کنم که در این زمینه  شوما یکی از الگو های مَن اَستین نقطه


+هرکی در هر پست و مقامی که هست اصن همتون دل به کار بدین توروخدا.



خجالت



 شده تا حالا پدر یا مادرتون رو نصیحت کنین یا دلداری بدین؟؟!!!


من خجالت میکشم.



عروس و رقص باباکرم داریم؟!

اینکه اشکالی نداره عروس تو شب عروسیِ خودش برقصه آخه ذوق داره و خوشحاله و این حرفا رو میفهمم آخه قبلا خودمَم ایطور حس هایی داشتم

ولی خداوکیلی دیگه حکمتِ اینکه چه نیازی هست عروس اون وسط باباکرم برقصه رو هیچ جوره نمیفهمم

ضمن اینکه اینم بگم که مراسم عقد یا عروسی نبود! یک مراسم قبل از عقد بود که فک کنم بهش میگن مراسم نامزدی!

آخه عروس تو مراسم نامزدی برقصه؟!!! اونم باباکرم!!


+تا همین چندوقت پیشا میگفتم خیلی هم خوبه که عروس برقصه و اصن من میخوام تو عروسیم بپرم هوا:|

ولی الان خیلی از علایقم تغییر کرده که باید خداراشکر کرد برای این تغییرات!

+الحمدلله رب العالمین