ستاره ی سُهیلشم...بعله


نمیدونم میدونه که چققققققدر دوسش دارم؟

میدونه که این چندروز که رفته بود مشهد هرروز ب یادش بودم؟

میدونه که الان که برگشته و یه کم قیافش بی حال به نظر میرسه من یک لحظه دلم لرزید که نکنه سرما بخوره ؟!

میدونه که وقتی فهمیدم اون حادثه قطار سمنان رخ داده در اون دو دیقه ای که متوجه خبر شدیم

و پدر باهاش تماس گرفت من درحالیکه سعی میکردم تغییری تو قیافم ایجاد نشه و یه لبخند رو لبم داشتم ولی درواقع اون لحظه  مرده بودم؟


حتما میدونه که فقط برای من سوغات چادر آورده! و برای بقیه از این چیز میز الکیا


+چجوری اینا مانبزرگاشونو میذارن خونه سالمندان؟!


+عنوان رو هی میگه بهمون

+چه باید کرد برای این عزیزانی که از دست رفتند؟ چه بر سر خانواده هاشون میاد؟ خدا کمکشون کنه بحق حضرت زینب.


+مرسی مهربان ترین.




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.